محمدآبتین محمدآبتین ، تا این لحظه: 14 سال و 4 روز سن داره

تنها بهانه برای زندگی

درخواست کفش

امروز بلای (برای) اولین بال (بار) از ماما خواشتم نه نه هامو (کفشهامو) پام کنه تا حالا که دیگه راه افتادم با اونا لاه (راه) برم اولش چند قدم که رفتم خولدم ژمین اما بعدش ماهر شدم و حشابی باهاش لاه لفتم            تاژه ماما عشر تلاش (کلاس ) ژمن (ضمن) خدمت داشت یک هفته ست که داله میره منو نمی بره امروژ منو با خودش برد وااااااااااااااااااااای اژدیدن اون همه بچه یکجا کلی ژوق ژده شدم و به محژ(محض) دیدنشون شروع کردم به گفتن بچا بچا (بچه ها) آخه اونا همه باهم باژی می کردن ماما یادش لفته بود برا من نه نه بیاره منم نه نه های (کفش های ) دخمل یه خانم که اون نژدیکی ها بودو پوشیدم و دنبال بچا ...
30 شهريور 1390

عزیزمی مامان

  تنهايي را مي پذيرم اگر بدانم، روزي با تو سخن خواهم گفت.           تيره بختي را مي پذيرم اگر بدانم ، روزي چشمان تو را خواهم سرود.     مرگ را مي پذيرم اگر بدانم، روزي تو خواهي فهميد که چقدر دوستت دارم. ...
29 شهريور 1390

دکتر رفتن من

دیروژ اژ بش حالم بد بود وفتیم دتتر (دکتر)    اما اژ بش کولی باژی درآوردم   دکتر حتی حاژر نشد نگام کنه   فقط بلام آژمایش نوشت   که بدونه روده هام عفونی شدن یا نه ؟؟ آخه چند روژه (4 روز) که اشهال شدم و خوب نمی شم دتتر گفت از حالتش پیداشت که کمبود آب نداره فقط اگه لاژم باشه باید آنتی بیوتیک بخوله  خیلی خوشحال شدم که دتتر بهم دشت هم نژد  اما آخر کار ماما یادش افتاد که هنوژ شرفه می کنم و با هژار مکافات آقای دتتر موفق شد ته گلومو یه نیم نگاهی بنداژه    گلوم فقط یه کم قرمژ بود                  &...
28 شهريور 1390

می گم

این روژا میگم : پات یعنی پارک مژی یعنی مگس عش یعنی عکس بک یعنی دوشاخه یا پریز برق مشی یعنی بشینم  عیی عیی یعنی مامانی بلند شومنو بغل کن ببرجایی که میگم  باد یعنی بادکنک اَق یعنی قند تائی یعنی چائی آتاعو یعنی آهو آفا یعنی پفک شی نه یعنی شیر نداره   ...
28 شهريور 1390

بلائی که سر سارا آوردم

قرار بود بگم چه بلایی شب پنج شنبه شر آشا (سارا) آوردم اولش با آشا(سارا) می وفتیم ژیر میژ آشا می خوابید و من می نششتم زیر میژالبته آشا واردتربود بلا ژیر میژ وفتن                          خاله فریبا اژمون عش (عکس ) گرفت بعدا اژش می گیریم می ژاریم تو وبم  هر چی رو آشا دشت میژد من اژش می گرفتم      یه دلفین پشمالوی شورتی (صورتی) رنگ داشت که من اژش خوشم اومده بود و هی اونو بغل می کردم آشا یه تاب جدید هم خلیده بود    اما من خیلی دوش نداشتم شوارش بشم و اما ......
26 شهريور 1390

پارک

دیشب با بابا و ماما بطور کاملا اتفاقی وفتیم پاک اینم عشام (عکسهام )               اژ شرشره بادی خیلی خوشم اومد کلی بلا خودم کیف کردم             اولش اژ اشتخ توپ ترشیدم اما بعدش آروم شدم          اژ این یکی اشلا خوشم نیومد و گریه کردم           هبابا هم خطرناک بود اشلا ایمن نبود کمربند نداشت در کل بهم خوش گژشت چون موقع برگشتن گریه کردم بعدشم وفتیم خونه ی خاله فریبا و عمو امینم بعدا می گم چه دشته گلی آب دادم فقط...
25 شهريور 1390

اعضای صورت

دیروز اعضای صورت رو یاد گرفتم دش (چشم ) چشم ماما و خودمو نشون می دم (البته پسرم از وقتی که پنج ماهه بود چشم همه رو با انگشت اشاره نشون می داد حتی عروسکها رو اما چشم خودشو نمی تونست ) دوش (گوش ) دوش ماما و خودمو دشت می گیرم بینی (بینی ماما یا خودمو می گیرم )  
24 شهريور 1390

دکتر

دیشب تو خواب همش گفتم لا لا لا لا(لولو  لولو ) آخه دیشب بالاخره بابا بعد اژ شه ماه موفق شد دوتا لولویی ( مارمولکی ) که می اومدن روی دیوار خونمون رو بکشه خشته نباشی بابا بعد اژ شه ماه      آخه ماما اژشون می ترشه و تا می بینتشون جیک (جیغ) می ژنه امروز اژ شبح ژود که بیدار شدم شروع کردم به ناژ کردن ماما و هی گفتم ناش ناش شبحونه نخوردم و همون یه کم هم که ماما داده بود بلا اولین بار پش اژ مدتها بالا آوردم  با ماما وفتیم دکتر خاله نرگش هم انا(سنا) رو آورد دم در خونه ی مامان جونم پشر همشایه که اشمش متین بود رو دیدم شرمو اژ شیشه ماشین بردم بیرون و شروع کردم به شدا ژدنش و گفتم متی متی متی   &n...
23 شهريور 1390

از همه چی بالا میرم

این روزا کارم شده بالا وفتن از همه چیز پاهامو می برم بالا و از هرچیژی که به نژرم (نظرم) بیاد میشه اژش بالا وفت میرم بالا این یه نمونه کوشیکه اژ بالا وفتن من اژ اجاق گاژ که در آخر هم موفق به فتحش شدم        امروژم تو حیاط خونه شعی کردم اژنردبون بالا برم که با داد و فریاد ماما مواجه شدم و دشت کشیدم  تاژه این روژا شرمو مینداژم پائین و بدون ماما میرم تو حیاط خونه بلا خودم مردی شدم دیگه     حیاط خونمو نو که خیلی کوشیکه ده ها بار وجب می کنم میرم پشت در کوشه و در میژنم و بلا خودم می گم د با(درباز)  میرم شر شیر آب و شدت آب رو خودم تنژیم می کنم کمش می کنم و گاهی وقتا هم ژیاد ...
22 شهريور 1390